-
سرو ايستاده به چو تو رفتار ميکنيشاعر : سعدي طوطي خموش به چو تو گفتار ميکنيسرو ايستاده به چو تو رفتار ميکنيدامي نهادهاي که گرفتار ميکنيکس دل به اختيار به مهرت نميدهدتاراج عقل مردم هشيار ميکنيتو خود چه فتنهاي که به چشمان ترک مستخشم آيدم که چشم به اغيار ميکنياز دوستي که دارم و غيرت که ميبرمخود کرده جرم و خلق گنهکارميکنيگفتي نظر خطاست تو دل ميبري رواستبا دوستان چنين که تو تکرار ميکنيهرگز فرامشت نشود دفتر خلافهرگز کس اين کند که تو عيار ميکنيدستان به خو