-
مرا تو جان عزيزي و يار محترميشاعر : سعدي به هر چه حکم کني بر وجود من حکميمرا تو جان عزيزي و يار محترميکه مونس دل و آرام جان و دفع غميغمت مباد و گزندت مباد و درد مبادجفاي مثل تو بردن که سابق کرميهزار تندي و سختي بکن که سهل بودچه جاي فرق که زيبا ز فرق تا قدميندانم از سر و پايت کدام خوبترستهنوز مرهم ريشي و داروي المياگر هزار الم دارم از تو در دل ريشنگه به توست که هم قبلهاي و هم صنميچنين که ميگذري کافر و مسلمان رامگر که نام خدا گرد خويشتن بدميچنين جمال نشايد که هر نظ