-
روي بپوش اي قمر خانگيشاعر : سعدي تا نکشد عقل به ديوانگيروي بپوش اي قمر خانگيچشم خردمندي و فرزانگيبلعجبيهاي خيالت ببستيا بگريزم به چه مردانگيبا تو بباشم به کدام آبرويوز همه کس وحشت و بيگانگيبا تو برآميختنم آرزوستتا همه سوزيم به پروانگيپرده برانداز شبي شمع واريا ببرد دوست به همخانگييا ببرد خانه سعدي خيال