-
کس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داريشاعر : سعدي دل ريش عاشقان را نمکي تمام داريکس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داريهمه کس سر تو دارد تو سر کدام دارينه من اوفتاده تنها به کمند آرزويتمتحيرم ندانم که تو خود چه نام داريملکا مها نگارا صنما بتا بهارابه خلاف تيغ هندي که تو در نيام دارينظري به لشکري کن که هزار خون بريزيدل سخت نيز با او نه کم از رخام داريصفت رخام دارد تن نرم نازنينتمنت آن کمينه مرغم که اسير دام داريهمه ديدهها به سويت نگران حسن رويتمگر آن که ما