-

خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاريشاعر : سعدي مهربانان روي بر هم وز حسودان برکناريخوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاريگو غنيمت دان که ديگر دير دير افتد شکاريهر که را با دلستاني عيش ميافتد زمانيعين درمانست گفتن درد دل با غمگساريراحت جانست رفتن با دلارامي به صحرااختيار اينست درياب اي که داري اختياريهر که منظوري ندارد عمر ضايع ميگذاردگر نه گل بودي نخواندي بلبلي بر شاخساريعيش در عالم نبودي گر نبودي روي زيباآخر اي بي رحم باري از دلي برگير باريبار بي اندازه