-
سرو بستاني تو يا مه يا پريشاعر : سعدي يا ملک يا دفتر صورتگريسرو بستاني تو يا مه يا پريکاندر آن عاجز بماند سامريرفتني داري و سحري ميکنيدر دلش صد بار ديگر بگذريهر که يک بارش گذشتي در نظرباز ميآيي و جان ميپروريميروي و اندر پيت دل ميرودمبلغي پروانهها گرد آوريگر تو شاهد با ميان آيي چو شمعپرده ميپوشي و بر ما ميدريچند خواهي روي پنهان داشتنتا ببيند هر که ميبيند پريروزي آخر در ميان مردم آيچون تو را بيند بدين خوش منظريآفتاب از منظر افتد در رواقنقش بر دل نام بر انگشتريج