-
هر کس به تماشايي رفتند به صحراييشاعر : سعدي ما را که تو منظوري خاطر نرود جاييهر کس به تماشايي رفتند به صحراييهر کو به وجود خود دارد ز تو پرواييبا چشم نميبيند يا راه نميداندکان جا نتواند رفت انديشه داناييديوانه عشقت را جايي نظر افتادهستسوداي تو خالي کرد از سر همه سودايياميد تو بيرون برد از دل همه اميديآن کش نظري باشد با قامت زيباييزيبا ننمايد سرو اندر نظر عقلشگويم که سري دارم درباخته در پاييگويند رفيقانم در عشق چه سر داريتا سيرترت بينم يک لحظه مداراييزنهار نمي