-
تو پري زاده ندانم ز کجا ميآييشاعر : سعدي کادميزاده نباشد به چنين زيباييتو پري زاده ندانم ز کجا ميآييمثل اين روي و نشايد که به کس بنماييراست خواهي نه حلالست که پنهان دارندنتواند که کند دعوي همبالاييسرو با قامت زيباي تو در مجلس باغعيبت آنست که بر بنده نميبخشاييدر سراپاي وجودت هنري نيست که نيستکه من آن قدر ندارم که تو دست آلاييبه خدا بر تو که خون من بيچاره مريزبه دو چشمت که ز چشمم مرو اي بيناييبي رخت چشم ندارم که جهاني بينمهمه اسباب مهياست تو در ميبايينه مرا حسرت