-
خلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آيشاعر : سعدي دهان چون غنچه بگشاي و چو گلبن در گلستان آيخلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آيکه اي حوري انساني دمي در باغ رضوان آيدمادم حوريان از خلد رضوان ميفرستندچو معني معجري بربند و چون انديشه پنهان آيگرت انديشه ميباشد ز بدگويان بي معنينگويي کخر اي مسکين فراز آب حيوان آيدلم گرد لب لعلت سکندروار ميگرددبراي مصلحت ماها ز عقرب سوي ميزان آيچو عقرب دشمنان داري و من با تو چو ميزانمرها کن راه بدعهدي و اندر عهد ايشان آيجهاني عش