-
طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخنشاعر : سعدي با شهد ميرود ز دهانت به در سخنطوطي نگويد از تو دلاويزتر سخنتو خويشتن دليل بياري به هر سخنگر من نگويمت که تو شيرين عالميليکن مجال گفت نباشد تو در سخنواجب بود که بر سخنت آفرين کنندبادام چشم و پسته دهان و شکرسخندر هيچ بوستان چو تو سروي نيامدستيا گوش کردهاي ز دهان قمر سخنهرگز شنيدهاي ز بن سرو بوي مشکمن عهد ميکنم که نگويم دگر سخنانصاف نيست پيش تو گفتن حديث خويشمن خود چگونه گويمت اندر نظر سخنچشمان دلبرت به نظر سحر ميکننددر گو