-
چه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندانشاعر : سعدي دل از انتظار خونين دهن از اميد خندانچه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندانبه ورع خلاص يابد ز فريب چشم بندانمگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشددل عارفان ببردند و قرار هوشمنداننظري مباح کردند و هزار خون معطلز معربدان و مستان و معاشران و رندانسر کوي ماه رويان همه روز فتنه باشدکه خلاص بي تو بندست و حيات بي تو زنداناگر از کمند عشقت بروم کجا گريزمکه من از تو برنگردم به جفاي ناپسنداناگرم نميپسندي مدهم به دست دشمنکه قيامتست چ