-
خوشا و خرما وقت حبيبانشاعر : سعدي به بوي صبح و بانگ عندليبانخوشا و خرما وقت حبيبانکه ساکن گردد آشوب رقيبانخوش آن ساعت نشيند دوست با دوستبرآورده دو سر از يک گريباندو تن در جامهاي چون پسته در پوستحبيبان روي در روي حبيبانسزاي دشمنان اين بس که بينندمباش اي هوشمند از بي نصيباننصيب از عمر دنيا نقد وقتسترها کن گوسفندان را به ذئبانچو داني کز تو چوپاني نيايدخلاف پارسايان و خطيبانمن اين رندان و مستان دوست دارمبگويند آشنايان و غريبانبهل تا در حق من هر چه خواهندکه غارت ميکند هوش لب