-
بگذار تا مقابل روي تو بگذريمشاعر : سعدي دزديده در شمايل خوب تو بنگريمبگذار تا مقابل روي تو بگذريمهم جور به که طاقت شوقت نياوريمشوقست در جدايي و جورست در نظربازآ که روي در قدمانت بگستريمروي ار به روي ما نکني حکم از آن توستدشمن شوند و سر برود هم بر آن سريمما را سريست با تو که گر خلق روزگاراز خاک بيشتر نه که از خاک کمتريمگفتي ز خاک بيشترند اهل عشق مندر حلقهايم با تو و چون حلقه بر دريمما با توايم و با تو نهايم اينت بلعجبنه روي آن که مهر دگر کس بپروريمنه بوي مهر ميشنو