-
رها نميکند ايام در کنار منششاعر : سعدي که داد خود بستانم به بوسه از دهنشرها نميکند ايام در کنار منشبدان هميکند و درکشم به خويشتنشهمان کمند بگيرم که صيد خاطر خلقکه مبلغي دل خلقست زير هر شکنشوليک دست نيارم زدن در آن سر زلفبريدهاند لطافت چو جامه بر بدنشغلام قامت آن لعبتم که بر قد اوبرفت رونق نسرين باغ و نسترنشز رنگ و بوي تو اي سروقد سيم اندامکه پايمال کني ارغوان و ياسمنشيکي به حکم نظر پاي در گلستان نهکه برکند دل مرد مسافر از وطنشخوشا تفرج نوروز خاصه در شيرازصبا به