-
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستندشاعر : سعدي جهان جوان شد و ياران به عيش بنشستنددرخت غنچه برآورد و بلبلان مستندعلي الخصوص که پيرايهاي بر او بستندحريف مجلس ما خود هميشه دل ميبردنسيم گل بشنيدند و توبه بشکستندکسان که در رمضان چنگ ميشکستنديز بس که عارف و عامي به رقص برجستندبساط سبزه لگدکوب شد به پاي نشاطکه مدتي ببريدند و بازپيوستنددو دوست قدر شناسند عهد صحبت راکه پيش شحنه بگويد که صوفيان مستندبه در نميرود از خانگه يکي هشيارکه سروهاي چمن پيش قامتش پستنديکي درخت گل ا