-
زهي رفيق که با چون تو سروبالاييستشاعر : سعدي که از خداي بر او نعمتي و آلاييستزهي رفيق که با چون تو سروبالاييستنيافتست اگرش بعد از آن تمناييستهر آن که با تو دمي يافتست در همه عمربراي خود نفسي ميزند نه بس راييستهر آن که راي تو معلوم کرد و ديگربارنه عارفست که هر روز خاطرش جاييستنه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسيکه هر که با تو به خلوت بود نه تنهاييستمرا و ياد تو بگذار و کنج تنهاييبه اضطرار توان بود اگر شکيباييستبه اختيار شکيبايي از تو نتوان بودشب فراق تو هر شب که هس