-
کس به چشم در نميآيد که گويم مثل اوستشاعر : سعدي خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوستکس به چشم در نميآيد که گويم مثل اوستآبروي نيک نامان در خرابات آب جوستهر که با مستان نشيند ترک مستوري کنداولت مغزي ببايد تا برون آيي ز پوستجز خداوندان معني را نغلطاند سماعهر چه پيش عاشقان آيد ز معشوقان نکوستبه بندهام گو تاج خواهي بر سرم نه يا تبرباز چون فرهاد عاشق بر لب شيرين اوستعقل باري خسروي ميکرد بر ملک وجودزير هر مويي دلي بيني که سرگردان چو گوستعنبرين چوگان زلفش را