-
هزار سختي اگر بر من آيد آسانستشاعر : سعدي که دوستي و ارادت هزار چندانستهزار سختي اگر بر من آيد آسانستکه خار دشت محبت گلست و ريحانستسفر دراز نباشد به پاي طالب دوستو گر تو داغ نهي داغ نيست درمانستاگر تو جور کني جور نيست تربيتستمخالفت نکنم آن کنم که فرمانستنه آبروي که گر خون دل بخواهي ريختکه دل به دست تو دادن خلاف در جانستز عقل من عجب آيد صواب گويان راگرم قرار نباشد که داغ هجرانستمن از کنار تو دور افتادهام نه عجبکه در کنار تو خسبد چرا پريشانستعجب در آن سر زلف معنبر