-
وقت طرب خوش يافتم آن دلبر طناز راشاعر : سعدي ساقي بيار آن جام مي مطرب بزن آن ساز راوقت طرب خوش يافتم آن دلبر طناز راآهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز راامشب که بزم عارفان از شمع رويت روشنستباري حريفي جو که او مستور دارد راز رادوش اي پسر مي خوردهاي چشمت گواهي ميدهدبنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز راروي خوش و آواز خوش دارند هر يک لذتييا رب که دادست اين کمان آن ترک تيرانداز راچشمان ترک و ابروان جان را به ناوک ميزننددر گوش ني رمزي بگو تا برکشد آواز راشور غم عشقش