-
بادهي گلگون مرا و طلعت سلميشاعر : خواجوي کرماني شربت کوثر ترا و جنت اعليبادهي گلگون مرا و طلعت سلميمهر نگارين گزين نه ملکت کسريصحبت شيرين طلب نه حشمت خسروطفل بود در هواي صورت مانيديو بود طالب نگين سليمانخيز که ما کردهايم توبه ز تقويچند کني دعوتم بتقوي و توبهرشتهي جان در طناب خيمهي ليلياز سرمستي کشيدهايم چو مجنونراست چو ثعبان نهاده در کف موسيزلف کژش بين فتاده بر رخ زيباصورت خوبش مگر بديده معنيعقل تصور نميکند که توان ديدديده ز رويش فروغ نور تجليموسي جا