-
يا ملولا عن سلامي انت فيالدنيا مراميشاعر : خواجوي کرماني کلما اعرضت عني زدت شوقا في غرامييا ملولا عن سلامي انت فيالدنيا مراميکي تواند شد مقابل با رخت از ناتماميگر چه مه در عالم آرائي ز گيتي بر سر آمدمطرب بستانسرا شد طوطي از شيرين کلاميطوطي دستانسرا شد مطرب از بلبل نوائيکي نديده دود از آتش ترک گرمي کن که خاميپختهئي کوتا بگويد واعظ افسرده دلرادانهي خالي نديدي لاجرم فارغ ز داميصيد گيسوئي نگشتي زان سبب ايمن ز قيديوز فضيلت چند گويي خاصه با رندان عام