-
تبسمت الزهر والمزن باکشاعر : خواجوي کرماني و غررت الودق و الديک حاکتبسمت الزهر والمزن باکزمين سپاهان ندانم چه خاکينسيم عراقي ندانم چه باديايا نفحة الريح روحي فداکبدين مشک سائي و عنبر فشانيمصور نگردد ز آبي و خاکيندانم چه نقشي که مثل تو صورتچراغ سپهري بدين تابناکيرياض بهشتي بدين روح بخشيروانرا حياتي و تن را هلاکيخرد را فريبي و دل را اميدينه از گل مرکب که از روح پاکينه در دل ممکن که در قلب جانيبواد الاراک لعلي اراکمررنا باکناف نجد و بتنااگر مست گلچهر اورنگ تا کيچو خ