-
تو چون قربان نميگردي کجا همکيش ما باشيشاعر : خواجوي کرماني بترک خويش و بيگانه بگو تا خويش ما باشيتو چون قربان نميگردي کجا همکيش ما باشيوگر زخمت شود مرهم روان ريش ما باشياگر دردت شود درمان علاج رنج ما گرديبرآري نام سلطاني اگر درويش ما باشيحيات جاودان يابي اگر در راه ما ميريتو چون شمعي چنان خوشتر کزين پس پيش ما باشيتو چون جاني همان بهتر که از ما سير برنائيوگر زهر از لب خنجر ننوشي نيش ما باشياگر خون دل از مژگان بريزي آب خود ريزيکمانداران کنندت زه