-
چه کردهام که بيکبارم از نظر بفکنديشاعر : خواجوي کرماني نهال کين بنشاندي و بيخ مهر بکنديچه کردهام که بيکبارم از نظر بفکنديکمان کشيدي و چون ناوکم بدور فکنديکمين گشودي و برمن طريق عقل ببستيو گر چو ابر بگريم تو همچو غنچه بخندياگر چو مرغ بنالم تو همچو سرو بباليچو خواهمت که در آيم درم بروي ببنديچو آيمت که ببينم مرا ز کوي برانيولي ترا چه غم از ذره کافتاب بلنديتوقعست که از بنده سايه باز نگيريتو خستگي چه شناسي که بر فراز سمنديپيادگان جگر خسته رنج باديه دانن