-
چو دستان برکشد مرغ صراحيشاعر : خواجوي کرماني برآيد نوحهي مرغ از نواحيچو دستان برکشد مرغ صراحيقد اتضحت لنا اي اتضاحقدح در ده که چشم مست خوبانولا اصبوالي قول اللواحالا والله لا اسلو هواهمالام الام في حب الملاحملامت ميکنندم پارسايانکه سکران نشنود گفتار صاحيکجا قول خردمندان کنم گوشو موتي في مضار بهم صلاحيعدولي عن محبتهم فساديوليس عليسه فيه من جناحدلم جان از گذار ديده درباخترقم بر گرد کافور رباحيزهي از عنبر سارا کشيدههنا من مبلغ شروي الرياحمغلغلة الي مغناک منيچه ع