-
بيار اي لعبت ساقي شرابيشاعر : خواجوي کرماني بساز اي مطرب مجلس ربابيبيار اي لعبت ساقي شرابيکه هر دم ميکند دوران شتابيچو دور عشرت و جامست بشتابکه بتوان کرد مستي را کبابيدل پرخون من چندان نماندستبرآيد هر زماني آفتابيخوشا آن صبحدم کز مطلع جامبمخموري دهيد آخر شرابيالا اي باده پيمايان سرمستمگر چشمم چکاند برلب آبيگرم از تشنگي جان برلب آيددلم ويراني و جانم خرابيشد از باران اشک و بادهي شوقکه شبها شد که محتاجم بخوابيمگر بستست جادوي تو خوابمسلامي را نمييابد جوابيچرا باي