-
بي تو مرا پر آب ديدهشاعر : خواجوي کرماني ناديده بخواب خواب ديدهبي تو مرا پر آب ديدهما مست و ترا خراب ديدهما پست و ترا بلند قامتدل روي تو بي نقاب ديدهجان قول تو بي سخن شنيدهوز دل شده در عذاب ديدهاز ديده فتاده در بلا دلناديده درآفتاب ديدهيک ذره از آنکه در تو پيداسترخساره بخون خضاب ديدههر لحظهام از غم تو کردههمچون دل من کباب ديدهدر آتش فرقتت نديدهدر ساغر من شراب ديدهفرياد لب تو کرده هر دمافکنده سپر برآب ديدهيکباره بقصد خون خواجو
#سرگرمی#