-
اي پسر دامن اهل قدم از دست مدهشاعر : خواجوي کرماني ورت از دست بر آيد کرم از دست مدهاي پسر دامن اهل قدم از دست مدهبرو و همدم خود باش و دم از دست مدهچون کسي نيست که با او نفسي بتوان بردبگذر از ملک وجود و عدم از دست مدهدر فنا محو شو و گنج بقا حاصل کنهجر را باش و سر کوي غم از دست مدهشادي وصل اگرت دست نخواهد دادنبا نديمان بسر آر و ندم از دست مدهاگر از توبه و سالوس ندامت داريکنج بتخانه و روي صنم از دست مدهخرقه از پيرمغان گير و گرت دست دهدپشت پائي بزن و جام جم ا