-
به عقل کي متصور شود فنون جنونشاعر : خواجوي کرماني که عقل عين جنونست والجنون فنونبه عقل کي متصور شود فنون جنونکه کل عقل عقيلهست و عقل کل جنونز عقل بگذر و مجنون زلف ليلي شوکه کس برون نبرد ره مگر بنور درونبنور مهر بيارا درون منظر دلولي خيال نمايد بعين عقل جنونجنون نتيجهي عشقست و عقل عين خيالکه عقل را بجز از عشق نيست راهنمونبعقل کاشف اسرار عشق نتوان شدبب ديده طهارت کنند و غسل بخوندر آن مقام که احرام عشق ميبندندمثال زلف لفيف پريرخان مقرونشدست اين دل مهموز نا