-
اي باد سحرگاهي زينجا گذري کنشاعر : خواجوي کرماني وز بهر من دلشده عزم سفري کناي باد سحرگاهي زينجا گذري کنچون طوطي شوريده هواي شکري کنچون بلبل سودازده راه چمني گيراز کوه برآور سر و ياد کمري کنفرهاد صفت روي بصحرا نه و چون سيلبا قافله چين بخراسان گذري کنچون کار تو در هر طرفي مشک فروشيستوانگه چو ببيني مه رويش سحري کنشب در شکن سنبل يارم بسر آوروز دور در آن منظر زيبا نظري کنبرکش علم از پاي سهي سرو روانشتقرير شب تيرهي ما با قمري کناحوال دل ريش گدا پيش شهي گويلطفي