-
اکنون که از بهشت نشان ميدهد نسيمشاعر : خواجوي کرماني بنشان غبار ما به نم ساغر اي نديماکنون که از بهشت نشان ميدهد نسيمدر موسمي چنين که روان پرورد نسيمانفاس دوستان دمد از باد بوستاننبود وراي وصل بهشتي رخان نعيمنام نعيم خلد مبر زانکه در بهشتامکان آن بود که علاجش کند حکيمآن درد نيست بردل ريشم که تا بحشرانديشهي بهشت عذابي بود اليموصلم مده بياد که اهل جحيم راکازاد گشتهايم ز بند اميد و بيمما را اميد رحمت و بيم عذاب نيستگر زانکه از گدا متنفر بود کريماز ما