-
نسيم زلف تو از نوبهار ميشنومشاعر : خواجوي کرماني نشان روي تو از لالهزار ميشنومنسيم زلف تو از نوبهار ميشنومکزو شامه مشک تتار ميشنومز چين زلف تو تاري مگر بدست صباستنداي عشق تو از آن ديار ميشنومبهر ديار که دور از تو ميکنم منزلاز آن دو لعل لب آبدار ميشنوملطيفهئي که خضر نقل کرد از آب حياتاز آن دو هندوي آشفته کار ميشنومحديث اين دل شوريده بين که موي بمويولي ز غاليه بوي نگار ميشنومگلي بدست نميآيدم برنگ نگارچرا که لاف انا الحق ز دار ميشنومهنوز دعوي منص