-
اي روي تو چشمهي خور چشمشاعر : خواجوي کرماني ابروي تو طاق اخضر چشماي روي تو چشمهي خور چشمشمشاد روان و عبهر چشمبالاي بلند و چشم مستتروي تو چراغ منظر چشملعل تو شراب مجلس روحلعل لبت آب کوثر چشمخاک قدم تو سرمهي حورنوک مژهي تو نشتر چشمپيکان غم تو ناوک دلدر پيکر تو دو پيکر چشماز غايت مهر گشته حيراندندان تو عقد گوهر چشملعل تو بهاي جوهر جانرخسار تو مهر انور چشمابروت هلال ماه خوبيدور از رخ تو شناور چشمدر ورطهي خون فتاده ما رادر آب فکند دفتر چشماز شوق خط تو اين مقلهز