-
بيدلي گردل ز دلبر برنگيرد گومگيرشاعر : خواجوي کرماني عاشقي را گر ملامت در نگيرد گو مگيربيدلي گردل ز دلبر برنگيرد گومگيرور ز پاي او سرم سر برنگيرد گو مگيرگر ز دست او دلم از پا درآيد گو درآيخود پرستي دست مستي گر نگيرد گو مگيرپادشاهي با گدائي گر نسازد گومسازگر گدائي را به چيزي بر نگيرد گو مگيرآنکه در ملک ملاحت کوس شاهي ميزندگر حديث خنجرش در سر نگيرد گومگيرهر که نتواند سر اندر پاي جانان باختنگر بصورت دامن دلبر نگيرد گومگيرو آنکه او در عالم معني ز دلبردور ن