-
اي پرده سرايان که درين پرده سرائيدشاعر : خواجوي کرماني از پرده برون شد دلم آخر بسرآئيداي پرده سرايان که درين پرده سرائيديکره بسرائيد چو مرغ دو سرائيديکدم بنشينيد که آشوب جهانيدعنبر ز سر زلف سمنساي بسائيدشکر ز لب لعل شکر بار بباريدکز هر دو مرا مقصد و مقصود شمائيدبا من سخن از کعبه و بتخانه مگوئيدوز پردهي کثرت رخ وحدت بنمائيدخيزيد و سر از عالم توحيد برآريدزنگ خرد از آينهي دل بزدائيدتا صورت جان در تتق عشق ببينيدرندان خرابات مغان را بنشانيدتا خرقه بخون