-
هيچکس نيست که وصل تو تمنا نکندشاعر : خواجوي کرماني يا جفا بر من دلخستهي شيدا نکندهيچکس نيست که وصل تو تمنا نکنداين خيالست که سر در سر سودا نکندهر که سوداي سر زلف تو دارد در سرترک سرمست محالست که يغما نکندچشم شوخت چه عجب گر دل مردم بربودسر بگرداند و جان در سر عذرا نکندوامق آن نيست که گر تيغ نهندش بر سرتا دگر مدعي انکار زليخا نکندماه کنعائي ما گو ز پس پرده درآيهر که از آتش دل سوزد و پيدا نکندعاقبت دود دلش فاش کند از روزننتواند که نظر در رخ زيبا نکندمرد صاح