-
ترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکندشاعر : خواجوي کرماني اي بسا فتنه که هر دم بجهان در فکندترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکندخويشتن را بفضولي بميان در فکندکمر ار نکتهئي از وصف ميانش گويمقلم از حيرت رويش ز بنان در فکندگر در آن صورت زيبا نگرد صورتگرهردم از غمزه خدنگي بکمان در فکندتا چرا نرگس مست تو بقصد دل منکه دهان تو يقين را بگمان در فکندبشکرخنده در آور نه يقين ميدانمبچمن بلبل شوريده فغان در فکندباغبانرا چه تفاوت کند ار وقت سحرظاهر آنست که آتش بزبان د