-
يار ثابت قدم اينک ز سفر باز آمدشاعر : خواجوي کرماني وگر از پاي درافتاد بسر باز آمديار ثابت قدم اينک ز سفر باز آمدکه چو دريا شد و چون کان گهر باز آمدظاهر آنست کزين پس گهر ارزان گردددر رخ خويش نظر کرد و ز زر باز آمدآنکه در رستهي بازار وفا زر ميزددگر از آرزوي تنگ شکر باز آمدگر چه طوطي ز شکر نيک بتنگ آمده بودبهواي سمن و سنبل تر باز آمدبلبل مست نگر باز که چون باد بهاربا دلي تافته و سوز جگر باز آمدشمع کومجلس اصحاب منور ميداشتهمچو آتش شد و چون باد سحر باز آم