-
گل نهالي به بوستان آوردشاعر : خواجوي کرماني مرغ را باز در فغان آوردگل نهالي به بوستان آوردغنچه را آب در دهان آوردسخني بلبل از لبش ميگفتمژدهي گل ببوستان آوردنکهت نفحهي شمامهي صبحبوي انفاس دوستان آورددوستان را نسيم باد صبابا تن خاک مرده جان آوردنفس باد صبحدم چو مسيحخبر يار مهربان آوردهم عفا الله صبا که عاشق رازانکه با خويش از آن جهان آورددرد خواجو بصبر به نشوداز سياهي برون توان آوردليک نوميد نيست کاب حيات
#سرگرمی#