-
اي جان جهان جان وجهان برخي جانتشاعر : خواجوي کرماني داريم تمناي کناري ز ميانتاي جان جهان جان وجهان برخي جانتمن هيچ نديدم به لطافت چو دهانتچون وصف دهان تو کنم زانکه در آفاقزان باب که من عاجزم از کنه بيانتگو شرح تو اي آيت خوبي دگري گويمن سينه سپر ساختهام پيش سنانتگرمدعي از نوک خدنگت سپر انداختکي رونق بستان ببرد باد خزانتاي گلبن خندان بچنين حسن و لطافتوز دور من خسته به حسرت نگرانتهر لحظه ترا با دگران گفت و شنيديمن باز نگيرم نظر از تير و کمانتگر خلق کنندم س