-
لب شيرين تو هر دم شکر انگيزترستشاعر : خواجوي کرماني زلف دلبند تو هر لحظه دلاويزترستلب شيرين تو هر دم شکر انگيزترستگر چه چشم من دل سوخته خونريزترستبرسرآمد ز جهان جزع تو در خونخواريهر زمان پسته تنگت شکر آويزترستايکه از تنگ شکر شور برآورد لبتچشمم از درج عقيقت گهر انگيزترستهمچو سرچشمهي نوش تو ز بهر سخنمهرکش از درد مغان دامن پرهيزترستنشنود پند تو اي زاهد تردامن خشکزانکه هر چند که او سوخته تر تيزترستآتشست اين دل شوريده من پنداريهر شب از بلبل دلسوخته شب خيزترس