-
چو سرچشمهي چشم من ديده استشاعر : خواجوي کرماني لب غنچه برچشمه خنديده استچو سرچشمهي چشم من ديده استکه از روي خوب تو ببريده استبدان وجهم از ديده خون ميرودکه مهر تو پيش از تو ورزيده استچرا کينهورزي کنون با کسيتراشيدهي ناتراشيده استنهان کي کند خامه رازم که اوچنين در حديث تو پيچيده استمرا غيرت آيد که مکتوب توپسند تو ما را پسنديده استاگر جور برما پسندي رواستکه خطت بحکم که بوسيده استاز آن از لب خويشتن در خطمکه بر گرد نام تو گرديده استقلم را قدم زان قلم کردهام