-
آن ماه مهر پيکر نامهربان ماشاعر : خواجوي کرماني گفت اي بنطق طوطي شکرستان ماآن ماه مهر پيکر نامهربان ماشرمت نيامد از رخ چون گلستان ماوقت سحر شدي بتماشاي گل بباغاز اعتدال قد چو سرو روان مادر باغ سرو را ز حيا پاي در گلستتابيست از دو سنبل عنبر فشان مابرگ بنفشه کز چمن آيد نسيم اوآبيست پيش کوثر آتش نشان ماآب حيات کز ظلماتش نشان دهندور ني کدام فتنه بود در زمان مامائيم فتنهئي که در آخر زمان بودکاخر چنين بود غمت از ناتوان مابنمود چشم مست و بر مزم عتاب کردکم گير پشه