-
علم دين کيمياست خاقانيشاعر : خاقاني کيميائي سزاي گنج ضميرعلم دين کيمياست خاقانياز چنين کيميات نيست گزيرمس زنگار خورده داري نفسآن سخن مشنو و مکن تصويرجز از اين هرچه کيميا گويندکاب هست اژدهاي حلقه پذيرعمل اژدهات پيش آرندسر دم اژدها خورد بر خيراژدها سر به دم رساند و بازبهرج قلب ناقدان بصيرمپذير اين هوس که نپذيرندکه شناسند نافه مشک به سيربه چنين جهل علم دين بشناساز ارسطو که بود خاص وزيراول اين امتحان سکندر کردهم سکندر هم ارسطو تشويربرنياورد کام تا خوردنداين صناعت براي ميره