-
شاخ دولت به نزد خاقانيشاعر : خاقاني ميوه افشاندنش نميارزدشاخ دولت به نزد خاقانيبه مگس راندنش نميارزدچرب و شيرين خوانچهي دنياآفرين خواندنش نميارزدزر طلب کردن از در ملکانخفته آگه به يک نفس گرددزندگي خفتگي است خاقانيتنگ و کوته به يک نفس گرددايهنمه کارهاي پهن و درازدوستان را نيت نکو باشدنيت من نکوست در حق دوستزشت من نيز خوب او باشدبد او نيک من بود چه عجببا وي از کبر درنياميزندهمه هم شهريان خاقانيليک با يکدگر نياميزندچه عجب زاد را به يکجايند
#سرگرمی#