-
بترس از بد خلق خاقانياشاعر : خاقاني وليکن ز بد ده امان خلق رابترس از بد خلق خاقانياز غدري که طبع است آن خلق راوفا طبع گردان و ايمن مباشکه صدقي بود بر زبان خلق رادروغي مران بر زبان و مدانقضائي که آيد نهان خلق رادر افعال خلق آشکارا شودبدي کايد از آسمان خلق راهم از خلق سر بزرند از زميننکوئي فزونتر رسان خلق رابد خلق هرچت فزونتر رسدبه دل دشمن خويش دان خلق راهمه دوستي ورز با خلق ليککه دگر کس نميخورد غم ماما غم کس نخوردهايم مگرديگري نيز بشکرد غم ماما غم ديگران بسي خورديمف