-
عين خزان است ازين بهار چه خيزدشاعر : خاقاني رنگ دلت يادگار آتش عمر استعين خزان است ازين بهار چه خيزدبر در خاقاني اکبر آي و کرم جويداني از آتش که يادگار چه خيزدمنتظري تا ز روزگار چه خيزداز در درياي تنگبار چه خيزدجز رصدان سيه سپيد نشاندنعقل بخندد کز انتظار چه خيزدبيش ز تاراج باز عمر سيه سربر ره جانها ز روزگار چه خيزدروز و شب آبستن و تو بستهي اميدزين رصدان سپيد کار چه خيزدگير که خود هر دو باردار مرادندکز رحم اين دو باردار چه خيزدبر سر بازار دهر خاک چه بيزيچون ف