-
دست درافشان چو زي تيغ درفشان آوردشاعر : خاقاني نسر گردون را به خوان تيغ مهمان آورددست درافشان چو زي تيغ درفشان آوردچتر او در قبهي افلاک نقصان آوردگرز او در قلعهي البرز زلزال افکندز آب حيوان مايه در ترکيب حيوان آوردگر نبات از دست راد او نما يابد هميماهي گردون به دندان مزد دندان آوردنيزهي چون مارش از بر چرخ سايد نيش اوبر سر خوان، بچهي سيمرغ بريان آوردهم به تير و هم به تدبير ار بخواهد هر زمانپنج وقت ار چار بنياد خراسان آوردهشت خلد مجلسش را نه فلک ده يازدهتا