-
دوش که صبح چاک زد صدرهي چرخ عنبريشاعر : خاقاني خضر درآمد از درم صبحوش از منوريدوش که صبح چاک زد صدرهي چرخ عنبريقلهي برف و صبحدم، شيبتش از معطريشعبهي برق و روز نو، غرتش از مبارکيروضهي قدس عيسوي، نکهتش از معنبريبيضهي مهر احمدي، جبهتش از گشادگيگرم روان عشق را، کرده به چشمه رهبريدست و عصاش موسوي، رکوه پرآب زندگيچهره چو ماه منخسف، يافته رنگ اسمريمه قدم و فلک ردا، وز تف آفتاب و رهنطق من آب تازيان برده به نکتهي دريديد مرا گرفته لب، آتش پارسي ز تبمهره به ک