-
اکنون که گشاد گل گريبانشاعر : خاقاني دست من و دامن گلستاناکنون که گشاد گل گريبانچون باد شده است عنبرافشانبيبادهي زر فشان نباشمصد باربد از هزار دستانخاصه که به هر طرف نشسته استکرده است فلک ستاره باراناز شاخ شکوفه ريز گوئياندر دل مشتري است کيوانآن رنگ سياه لاله ماناکچشمي است که ريخته است مژگاندر پيکر باغ شکل نرگسزربفت نهاده گرد دامانبر قامت گل قباي اطلسچون قوس قزح به رنگ الوانبا هم گل و سبزه و بنفشهايام گل است و فصل نيسانوقت طرب است و روز عشرتخاقاني و آستان جانانزين پ